یک وکیل خوب و با تجربه علاوه بر داشتن مجوز و پروانه وکالت باید ویژگیهای حرفه ای و اخلاقی لازم را نیز داشته باشد تا بتواند از حقوق موکل خویش دفاع کند.
وباید اطلاعات بروزی داشته باشد و با توجه به اینکه هر روز قوانین جدیدی منتشر می شوند و باید به تمامی آن قوانین اشراف کامل داشته باشد تا بتواند بهترین راه را برای موکل خویش انتخاب کند.
مطالب بیشتر: وکیل انحصار وراثت در تهران
وکیل دادگستری باید تا حد امکان از پیچیده کردن دادرسی اجتناب کند بنابراین موظف است از فنون و مهارت هایی که آموخته است برای راهنمایی قضات استفاده نماید و خیلی از مواقع قضات از این راهنمایی ها استقبال می نمایند.
و باید قبل از هر اقدامی موکل خویش را دادرسی کند و بعد از کشف واقع و بررسی دلایل و پی بردن به ذی حق بودن موکل برای دفاع از وی اقدام کند.
وکالت عقدی جائز و رضایی است .
اگر کسی دیگری را مامور فروش مالی کند و به او اختیار دهد به هر مبلغ و با هر کس که بخواهد معامله کند اما مبلغ ثابتی را به وی بپردازد رابطه دو طرف تابع وکالت نیست.
هرگاه شخصی دیگری را مامور انجام عمل مادی کند در صورتی که عقد معوض باشد اجاره اشخاص یا جعاله است و اگر عقد مجانی باشد مشمول ماده 10 قانون مدنی است.
گاه به دلیل وجود مانع در تنظیم سند رسمی قطعی انتقال فروشنده به خریدار وکالت تام الاختیار بلاعزل فروش در خصوص ملک خویش اعطا کرده و ثمن معامله را در قبال آن دریافت می کند تا پس از رفع موانع خریدار نسبت به انتقال ملک موضوع وکالت به خود یا دیگری اقدام نماید در خصوص ماهیت چنین وکالتی اتفاق نظر وجود ندارد برخی آن را بیع تلقی کرده و برخی دیگر آن را همان وکالت دانسته اند همین پراکندگی در رویه قضایی نیز وارد شده است به نظر می رسد که اعطای چنین وکالتی را باید قرینه (تعهد موکل به فروش ) تلقی نمود بنابراین اولاً صرف اعطای وکالت بلاعزل موجب انتقال مالکیت نیست چرا که چنین وکالتی دلالت بر تعهد به بیع دارد نه خود بیع ثانیاً اگر موکل فوت کند وکیل می تواند به طرفیت ورثه موکل طرح دعوا کرده و الزام آنها به انعقاد بیع را بخواهد . زیرا به فرض اینکه بر اثر فوت وکالت از بین برود ولی تعهد موکل به فروش به قوت خود باقی است . ثالثاً احکام وکالت تا جایی بر وکالت موصوف حکومت دارد که مخالف قصد مشترک طرفین نباشد به عنوان مثال اگر از متن وکالتنامه واوضاع و احوال حاکم بر قضیه چنین استنباط شود که موکل مبلغ معاملع را از خریدار دریافت نموده و وکیل نیز بر اساس وکالت نامه ملک را بفروشد موکل نمی تواند به استناد قسمت دوم ماده 668 ثمن معامله فی ما بین وکیل و ثالث را مطالبه نماید زیرا چنانکه شعبه 28 دادگاه تجدید نظر استان طی دادنامه شماره ….. استدلال نموده است: (وکیل اختیار دارد بفروشد یا صلح کند به هر کس و هر قیمت ولو به شخص خود به ه ثمن و هر شرط و اسقاط کلیه خیارات ولو خیار غبن )همگی حاکی از این است که موکل کلیه حقوق خود را دریافت کرده است و معقول به نظر نمی رسد کسی حقوق خود را دریافت نکرده باشد و چنین اختیاراتی را به طرف مقابل بدهد.
تحقق وکالت منوط به قبول وکیل است.
اقدام وکیل بدون اعلام قبولی قبول ضمنی تلقی می شود مشروط بر اینکه از وکالت آگاه باشد.
وکالت با اعلان قبول وکیل محقق می شود و آگاه شدن موکل از آن شرط نیست.
مطالب بیشتر: بهترین وکیل انحصار وراثت
وکالت ممکن است مجانی باشد یا با اجرت
وکالت ممکن است به طور مطلق و یا مقید باشد.
در موارد تردید نسبت به اختیار وکیل اصل عدم اختیار است که از قاعده عام عدم ولایت و سلطه بر غیر نشات گرفته است .
وکالت مطلق مرادف وکالت عام نیست وکالت ممکن است ناظر به مال معین باشذ ولی اختیار وکیل در آن مطلق و بدون قید گذارده شود اما وکالت در این خصوص عام نیست در مقابل در جایی که فردی دیگری را برای تمام امور خود و نسبت به هر تصرفی که لازم باشدوکیل خود کند وکالت عام است ولی مطلق نیست.
وکالت مطلق ناظر به امور اداره است نه تصرف .
در وکالت دعاوی غقانون وکالت خاص را ضروری می داند و وکالت عام و مطلق بی اثر است .
در موردی هم که به وکیل اختیار داده شده است که هرگونه صلاح و مقتضی می داند معامله کند رعایت مصلحت موکل ضروری است.
طبق ماده 661 قانون مدنی در صورتی که وکالت مطلق باشد فقط مربوط به اداره کردن اوال موکل خواهد بود.
ماده فوق ناظر به وکالت مطلق است نه عام . زیرا در موردی که موکل به داشتن همه اختیارهای وکیل تصریح می کند دیگر نمی توان نیابت را محدود به اداره اموال دانست ولی در وکالت مطلق چون صراحت لازم را درباره افراد و مصادیق عام ندارد در تعبیر اراده موکل قانون گذار آن را به اداره کردن اموال محدود می کند.
در وکالت مطلق برای فروش در جایی که اراده وکیل در شرایط عقد موثر نیست و بهای کالا معین است معامله وکیل با خود نافذ است.
طبق ماده 663 قانون مدنی وکیل نمی تواند عملی را که از حدود وکالت او خارج است انجام دهد.
به اعتقاد برخی در وکالت مطلق طبق ظاهر ماده 198 قانون مدنی معامله با خود اصولاً صحیح است مگر اینکه شخصیت وکیل علت عمده عقد باشد .
خروج وکیل از حدود وکالت موجب عدم نفوذ عمل حقوقی است که توسط وکیل منعقد شده است .
در موردی که شخصی بدون داشتن وکالت از دیگری عمل حقوقی را به نام و حساب او انجام می دهد نمایندگی فضول توسط موکل و یا حتی به حکم قانون مانند اداره فضولی قابل تنفیذ است.
طبق ماده 665 قانون مدنی وکالت در بیع وکالت در قبض ثمن نیست مگر اینکه قرینه قطعی دلالت بر آن کند.
اگر وکیل مامور فروش کالایی به رهگذران باشد عرف و بنای خردمندان قبض ثمن را نیز از لوازم اجرای وکالت و داخل در اختیار وکیل میداند هر چند به آن تصریح نشده باشد .
از ملاک ماده فوق چنین بر می آید که وکالت در بیع وکالت در تسلیم مبیع نیست به ویژه اینکه در موارد شک اصل عدم اختیار وکیل است.
وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را در نظر بگیرد.
در جایی که به عمد مصلحت موکل را در نظر نگیرد و به سود خود اقدام کند عمل او فضولی است به ویژه اگر با طرف معامله برای سوءاستفاده از اختیار تبانی کرده باشد .
چنانچه وکیل مصلحت موکل را رعایت نکرده باشد اما سوءنیت و قصد خیانت نداشته باشد اقدام وی نافذ خواهد بود . البته در صورت تقصیر وکیل مسئول خسارات وارده به موکل است.
وکیل باید حساب مدت وکالت خود را به موکل بدهد.
موکل می تواند ضمن قرارداد وکالت یا پس از آن وکیل را از دادن صورت حساب معاف کند. یعنی ملتزم شود که گفته وکیل را به عنوان نتیجه محاسبه بپذیرد.
چیزی را که وکیل به اشتباه دریافت کرده باید به صاحب آن را رد کند و نمی تواند آن را به موکل بدهد.
اگر کسی وکیل برای فروش خانه به مبلغ 200 میلیون باشد و آن را به مبلغ بالاتر بفروشد مبلغ مازاد به موکل تعلق دارد و وکیل نمی تواند آن را به حساب خود بگذارد.